ورود پيامبر و مسلمانان به مدينه ، فصل تازه ای در زندگی پيغمبر اکرم (ص ) واسلام گشود. مانند کسی که از يک محيط آلوده و خفقان آور به هوای آزاد و سالمپناه برد. بی جهت نيست که هجرت در راه خدا و برای گسترش دين خدا برابر باجهاد است و اين همه عظمت دارد. هجرت ، يعنی دست از همه علاقه های قبلی کشيدن و پا بر روی عادات و آدابکهنه نهادن و به سوی زندگی نوين رفتن . رفتن شخص از جهل به سوی نور و دانايي ،هجرت است . رفتن از ناپاکی به سوی پاکی هجرت است . هجرت پيامبر (ص ) ومسلمانان ازمکه (محيط اختناق و آلودگی و کينه ) به سوی مدينه (شهر صفا و نصرت وبرادري ) و به سوی پي ريزی زندگی اجتماعی اسلامي ، نخستين گام بلند درپيروزی وگسترش اسلام و جهانی شدن آن بود. نظر به اهميت هجرت بود که بعدها در زمانخليفه دوم به پيشنهاد علی (ع )، اين سال مبدا تاريخ اسلام يعنی (هجري ) شد
وقتی پيامبر اکرم (ص ) آن همه استقبال و شادی و شادمانی را از مردم مدينهديد، اولين کاری که کرد اين بود که ، طرح ساختن مسجدی را برای مسلمانان پی افکند. مسجد تنها محلی برای خواندن نماز نبود. در مسجد تمام کارهای قضائی و اجتماعی مربوط به مسلمانان انجام مي شد. مسجد مرکز تعليم و تربيت و اجتماعات اسلامی از هر قبيل بود. شعرا اشعارخود را در مسجد مي خواندند. مسلمانان در کنار هم و پيامبر اکرم (ص ) در کنار آنهابا عشق و علاقه به ساختن مسجد پرداختند. پيامبر اکرم (ص ) خود سنگ بر دوشمي کشيد و مانند کارگر ساده ای کار مي کرد. اين مسجد همان است که اکنون با عظمتبرجاست و بعد از مسجد الحرام ، دومين مسجد جهان است . پيامبر بين دو قبيله "اوس " و "خزرج " که سالها جنگ بود، صلح و آشتی برقرارکرد. بين "مهاجران " و مردم مدينه که مهاجران را در خانه های خود پذيرفته بودنديعنی "انصار"، پيمان برادری برقرار کرد. پيامبر (ص )، توحيد اسلامی و پيونداعتقادی و برادری را جايگزين روابط قبيلگی کرد. با منشوری که صادر فرمود، درحقيقت "قانون اساسي " جامعه اسلامی را در مدينه تدوين کرد و مردم مسلمان را درحقوق و حدود برابر اعلام فرمود. طوايف يهود را که در داخل و خارج مدينه بسرمي بردند امان داد. بطور خلاصه ، پيامبر (ص ) از مردمی کينه توز، بی خبر از قانون و نظام اجتماعی و گمراه ، جامعه ای متحد، برادر، بلند نظر و فداکار بوجود آورد. بتدريج از سال دومبرابر حملات دشمنان اسلام ، اقدامات رزمی و دفاعی صورت گرفت
حادثه ديگر سفر حضرت محمد (ص ) است به طائف . در سال يازدهم بعثت بر اثرخفقان محيط مکه و آزار بت پرستان و کينه توزی مکيان ، پيامبر (ص ) خواست بهمحيط ديگری برود. يکه و تنها راه طائف را در پيش گرفت تا با سران قبايل ثقيفتماس بگيرد، و آيين اسلام را به آنها بشناساند. اما آن مردم سخت دل به سخنانرسول مکرم (ص ) گوش ندادند و حتی بنای اذيت و آزار حضرت محمد (ص ) را گذاشتند. رسول اکرم (ص ) چند روز در "نخله " بين راه طائف و مکه ماند و چون از کينه توزی و دشمنی بت پرستان بيمناک بود، مي خواست کسی را بجويد - که بنا به رسم آنزمان - او را در بازگشت به مکه امان دهد. از اين رو شخصی را به مکه فرستاد و از "مطعم بن عدي " امان خواست . مطعم حفظ جان رسول مکرم (ص ) را به عهده گرفت و درحق پيامبر خدا (ص ) نيکی کرد. بعدها حضرت محمد (ص ) بارها از نيکی و محبت اودر حق خود ياد مي فرمود
تعداد صفحات : 41