با اين همه آزاری که پيامبر (ص ) از مردم مي ديد مانند کوه در برابر آنهايستاده بود و همه جا و همه وقت و در هر مکانی که چند تن را دور يکديگر نشستهمي ديد، درباره خدا و احکام اسلام و قرآن سخن مي گفت و با آيات الهی دلها را نرمو به سوی اسلام متمايل مي ساخت . مي گفت "الله " خداوند يگانه و مالک اين جهان وآن جهان است . تنها بايد او را عبادت کرد و از او پروا داشت . همه قدرتها ازخداست . ما و شما و همه ، دوباره زنده می شويم و در برابر کارهای نيک خود پاداشخواهيم داشت و در برابر کارهای زشت خود کيفر خواهيم ديد. ای مردم از گناه ،دروغ ، تهمت و دشنام بپرهيزيد. قريش آن چنان تحت تأثير آيات قرآنی قرار گرفته بودند که ناچار، برای قضاوت از "وليد" که داور آنها در مشکلات زندگی و ياور آنها در دشواريها بود،کمک خواستند. وليد پس از استماع آيات قرآنی به آنها چنين گفت : "من از محمد امروز سخنی شنيدم که از جنس کلام انس و جن نيست . شيرينی خاصی دارد و زيبايی مخصوصي ، شاخسار آن پر ميوه و ريشه های آن پر برکت است . سخنی استبرجسته و هيچ سخنی از آن برجسته تر نيست ". مشرکان وقتی به حلاوت و جذابيت کلام خدا پی بردند و در برابر آن عاجز شدند،چاره کار خود را در اين ديدند که به آن کلام آسمانی تهمت "سحر و جادو" بزنند، وبرای اينکه به پيامبری محمد (ص ) ايمان نياورند بنای بهانه گيری گذاشتند. مثلا ازپيامبر مي خواستند تا خدا و فرشتگان را حاضر کند! از وی مي خواستند کاخی از طلاداشته باشد يا بوستانی پر آب و درخت ! و نظاير اين حرفها. محمد (ص ) در پاسخآنها چنين فرمود: من رسولی بيش نيستم و بدون اذن خدا نمي توانم معجزهای بياورم
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
نظر شما در مورد سایت ؟
آمار سایت