loading...
پایگاه شهید علی چیت سازیان مسجد قدس همدان
یک بسیجی بازدید : 58 پنجشنبه 23 خرداد 1392 نظرات (0)
 دانلود Besharat Quran v1.1 نرم افزار قرآنی بشارت
در پست امروز وبسایت میهن دانلود،با یکی از برترین نرم افزار های قرآنی در خدمت شما کاربران هستیم."نرم افزار قرآنی بشارت" توسط شرکت پرنیان پردازش پارس ارائه شده است. این نرم افزار امکان مشاهده و قرائت قرآن را به صورت مجازی، همراه با قرائت ترجمه و ترتیل را داراست.ترتیل در این نرم افزار توسط قاری مطرح یعنی استاد ابوبکر شاطری انجم می گیرد.نرم افزار دارای رابطه کاربری ساده، گرافیکی زیبا و امکانات کارآمد است.از ویژگی های کلی این نرم افزار می توان به اجرای نرم افزار بدون نیاز به سی دی،ترجمه استاد فولادوند،نمایش جزء و حزب،صفحه بندی استاندارد،جستجو در متن و ترجمه قرآن،کپی آیه و ترجمه و نمایش خودکار آیه در حال قرائت اشاره کرد.
برای دانلود نرم افزار و مشاهده توضیحات تکمیلی به ادامه مطلب مراجعه نمایید.




برخی از ویژگی های این نرم افزار:
- کاربری ساده
- نصب آسان
- اجرای نرم افزار بدون نیاز به سی دی
- امکان گوش دادن به قرآن درحین کار با سایر نرم افزارها
- قرآن كریم با ترجمه استاد فولادوند
- ترتیل قرآن کریم با صدای استاد ابوبکر شاطری
- صفحه بندی استاندارد
- نمایش جزء و حزب
- نمایش آیه در حال قرائت به صورت برجسته
- تكرار به صورت آیه به آیه به تعداد دفعات دلخواه
- صفحه زدن خودکار
- قابلیت جستجو در متن و ترجمه قرآن
- امکان کپی آیه و ترجمه و نتایج جستجو جهت استفاده در سایر نرم افزارها
- قابلیت بزرگ و کوچک کردن اندازه قلم به میزان دلخواه
- کیفیت مناسب نمایش متن ها
- مشخص بودن آیات دارای سجده
- خواندن ذکر سجده پس از قرائت آیات دارای سجده واجب
- نگهداشتن وضعیت صفحه، آیه، اندازه فونت و سایر تنظیمات
- امکان نمایش خودکار آیه در حال قرائت در بالای صفحه نمایش
- امکان انتخاب صفحه، حزب و جزء
- تعیین تعداد تکرار قرائت هر آیه
- امکان انتخاب مکث میان قرائت آیه ها به صورت ثابت و یا متناسب با اندازه آیه
- امکان انتخاب نوع نمایش برای نرم افزار
- و ...

 

 

یک بسیجی بازدید : 45 پنجشنبه 23 خرداد 1392 نظرات (0)

 امام زمان (عج)

در روایاتی که از پیشوایان ـ علیهم السلام ـ رسیده است، نام برخی از یاوران امام زمان ـ علیه السلام ـ ذکر شده است که برخی از آنها بدین قرارند:

1. حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده‌اند: «هنگام ظهور امام مهدی ـ علیه السلام ـ» عیسی بن مریم از سمان فرود می‌ید و فرزندم مهدی را همراهی خواهد کرد.[1]

2. تعدادی از پیروان حضرت موسی ـ علیه السلام ـ ، اصحاب کهف، یوشع بن نون، جانشین حضرت موسی ـ علیه السلام ـ ، سلمان، ابودجانه انصاری، مقداد، مالک اشتر.

امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره فرموده‌اند:

از پشت کوفه 27 مرد بیرون آمده و به حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ می‌پیوندند. 15 نفر از قوم حضرت موسی... هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع بن نون، وصی حضرت موسی ـ علیه السلام ـ ، سلمان، ابودجانه انصاری ، مقداد و مالک اشتر. اینها یاوران امام مهدی ـ علیه السلام ـ و اداره کنندگان بخش‌های مختلف دنیا هستند.[2]

و اما پرسیده‌اید چگونه می‌توانیم در زمره یاوران آن حضرت قرار بگیریم؟ برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا صفات یاوران امام مهدی ـ علیه السلام ـ را بشناسیم و سپس در راه به دست وردن نها تلاش کنیم. در این صورت خواهیم توانست در زمرة اصحاب و یاوران ن امام مهربان قرار بگیریم.

امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: اطاعت یاران امام مهدی ـ علیه السلام ـ از آن حضرت از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است

 

 

صفات یاوران امام مهدی ـ علیه السلام ـ

در روایات پیشوایان معصوم ـ علیهم السلام ـ ویژگی‌های زیبایی برای یاوران امام مهدی ـ علیه السلام ـ ذکر شده است، که ما به بعضی از نها اشاره می‌کنیم:

1. بینش عمیق نسبت به خداوند متعال

امام علی ـ علیه السلام ـ می‌فرمایند: مردانی که خدا را آنچنان که شایسته است شناخته‌اند و آنان، یاران امام مهدی ـ علیه السلام ـ در آخرالزمان‌اند.[3]

2. ایمان و عبادت

امام علی ـ علیه السلام ـ درباره یاران امام مهدی ـ علیه السلام ـ می‌فرمایند: (نان) مردان شب زنده‌داری هستند که زمزمه نمازشان مانند نغمه زنبوران کند و به گوش می‌رسد. شب‌ها را با زنده‌داری سپری می‌کنند و بر فراز اسب‌ها خدا را تسبیح می‌گویند.[4]

3. عشق به امام زمان ـ علیه السلام

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرموده‌اند: (یاوران امام مهدی ـ علیه السلام ـ) به عنوان تبرک به زین اسب امام می‌کشند و در میان رزم گرد او می چرخند و با جان خود از او محافظت می‌کنند.[5]

4. اطاعت از امام مهدی ـ علیه السلام

امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: اطاعت یاران امام مهدی ـ علیه السلام ـ از آن حضرت از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است.[6]

امام زمان (عج)

5. شهادت طلبی

امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: (یاران امام مهدی ـ علیه السلام ـ ) آرزو می‌کنند در راه خدا به شهادت برسند.[7]

6. شجاعت

امام علی ـ علیه السلام ـ فرموده‌اند: (یاران مهدی ـ علیه السلام ـ) همه شیرانی هستند که از بیشه‌ها خارج شده‌اند و اگر اراده کنند کوه‌ها را از جا بر می‌کنند.[8]

7. همدلی و اتحاد

از امام علی ـ علیه السلام ـ چنین نقل شده که: آنان یک دل و متحدند.[9]

8. بردباری و تواضع

و باز آن امام همام فرموده‌اند: نها به خاطر یاری‌شان به خداوند منت نمی‌گذارند و از جان گذشتگی خود را بزرگ نمی‌شمارند.[10]

در پایان تذکر این نکته خالی از لطف نیست که یاوران امام مهدی ـ علیه السلام ـ سه دسته‌اند:

دستة اول 313 یاور مخصوص آن حضرت هستند که مشاوران و وزرای آن امام عزیزند. دسته دوم سپاه ده هزار نفری آن امام مهربان هستند که آغاز قیام آن حضرت از مکه، پس از اجتماع نان در مکه می‌باشد.[11]

دستة سوم خیل عظیم مؤمنان است که در میانة راه به حضرت می‌پیوندند و در رکاب او با دشمنان خدا می‌جنگند.

از میان سه دسته یاد شده جایگاه و منزلت گروه اول از بقیه بالاتر و دسته دوم در رتبه بعد و دسته سوم در رتبه آخر قرار دارند. بنابراین ما هم اگر حدّ بالای ویژگی‌های یاد شده را داشته باشیم می‌توانیم جزء 313 یاور مخصوص آن امام عزیز باشیم، و الا در رتبه‌های بعد قرار خواهیم گرفت. حاصل سخن اینکه آنچه باعث پیوستن به یاران حضرت می‌شود داشتن این کمالات انسانی است و ما هر چه در راستن خود به این کمالات تلاش بیشتری بکنیم نزد ن حضرت از جایگاه بالاتری برخوردار خواهیم بود.

برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به:

امام مهدی از ولادت تا ظهور، یت الله سید محمد کاظم قزوینی.

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و له ـ :

ای سلمان تو با مهدی ـ علیه السلام ـ خواهی بود و هر کس مانند تو باشد و همچون تو به او معرفت داشته باشد. (یوم الخلاص، ص 222)  

 

پی نوشت ها :

[1] . معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 121، انتشارات موسسه المعارف الاسلامیه، چ اول، 1411.

[2] . همان، ج 5، ص 122.

[3] . منتخب الاثر، فصل 8، باب 1، ح 2، ص 611، انتشارات مؤسسة السیدة المعصومة، چ 15، 1419.

[4] . بحار الانوار، ج 52، ص 308، انتشارات اسلامیه، چ سوم، 1372.

[5] . همان.

[6] . همان.

[7] . همان.

[8] . یوم الخلاص، ص 224.

[9] . همان، ص 223.

[10] . همان.

[11] . بحار الانوار، ج 52، ص 367.


یک بسیجی بازدید : 45 پنجشنبه 23 خرداد 1392 نظرات (0)
زندگينامه
سيد على حسینی خامنه‌اى فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌ و المسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. او دومين پسر خانواده بود و زندگى مرحوم سيد جواد خامنه‌اى هم مانند بيشتر روحانيون و مدرسان علوم دينى، بسيار ساده: «پدرم روحانى معروفى بود، اما خيلى پارسا و گوشه‌گير [...] زندگى ما به‌سختى مى‌گذشت. من يادم هست شب‌هايى اتفاق مى‌افتاد كه در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت براى ما شام تهيه مى‌كرد. [...] آن شام هم نان و كشمش بود.»
امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.
در حوزه علميه
ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند.
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند».
ايشان کتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.
 در حوزه علميه نجف اشرف
آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ايشان به مشهد باز گشتند.
 در حوزه علميه قم
آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.
 مبارزات سياسى
آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است، هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».
 همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)
آيت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجه ها و تبعيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اينکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.
 دوّمين بازداشت
در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ايشان بويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.
 سوّمين و چهارمين بازداشت
کلاسهاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند.
 پنجمين بازداشت
حضرت آيت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى نويسد:
«از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پيوستن جريان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درسهاى عمومى تفسير و کلاسهاى مخفى ايدئولوژى و... گسترش بيشترى پيدا کرد».
 بازداشت ششم
در بين سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مى آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. اين فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آيت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند. سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان
که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امکان تشکيل کلاسهاى سابق را به ايشان ندادند.
 در تبعيد
رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اى را دستگير و براى مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.
 در آستانه پيروزى
درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله خامنه اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.
 پس از پيروزى
آيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم:
٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
٭ امام جمعه تهران، 1358.
٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق.
٭ ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند.
٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366.
٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.
یک بسیجی بازدید : 80 پنجشنبه 23 خرداد 1392 نظرات (0)

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین   از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد .

او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدایـت  مردم وكسب مـعارف الهى كـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى  مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه  العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنكه سالیانـى چنـد در نجف  اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل  آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان  در امـور دینـى بـود. در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه  نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به  .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان كـودكى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت  سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده  التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از  نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.

هجرت به قـم، تحصیل دروس تكمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندكـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الكریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ  ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه  علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه  مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تكمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله  سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى  یثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله  العظمى حاج شیخ عبدالكریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام  برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم  گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـكـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق  شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به  تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد  محمـدیه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال  در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سیـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یكـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش كنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى كه تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سركشـى مى كردیـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیكتاتـورى پدید آورد كه در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .
در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران كه پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یكـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تكاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـكریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ایـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـمیـنى كه با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیـه قـم را آیات عـظـام :
سید محمد حجت، سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان، شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ كیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمینـى كه با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعیـت حـوزه ها را زیر نظر داشت و اطـلاعات خـویش را از طریق مطالـعه مـستمر كتب تاریخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آیـه الـلـه مـدرس تكـمیل مى كرد دریافـته بـود كه تـنها نقـطـه امیـد بـه رهـایـى و نجات از شـرایط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطیت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پدید آمده است، بیدارى حوزه هاى عـلمیـه و پیش از آن تضـمیـن حیات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانیت مـى بـاشـد.
امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـكارى آیـه الـلـه مـرتضـى حایـرى تهیـه كرد و بـه آیـه الـلـه بـروجردى ( ره) پیشـنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .
اما رژیـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لایحه انجـمـنـهاى ایالتى و ولایتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن، سوگـند به قرآن كریـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كاندیـداها تغییر مـى یافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـویب كـابیـنـه امیـر اسـد الـلـه علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى دیگر بـود.
حذف و تغییر دو شـرط نخـست دقیـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهایـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نیـز اشاره شد پـشتیـبـانى شـاه از رژیـم صهیـونیـستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایـتهاى آمـریـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پیـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمیـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود. در یكـى از ایـن تلگرافها آمده بـود :
اینجانب مجددا به شما نصیحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهید واز عواقب وخیـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلمیـن و تخـلف از قانـون اساس بـترسید وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نیـنـدازید و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقیـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بدیـن ترتیـب ماجراى انجـمنهاى ایـالـتى و ولایـتـى تجربـه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بـویژه از آنجهـت بـود كـه طى آن ویـژگیـهـاى شخصیتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شایسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها، فـشـار آمریكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه یافت. شـاه در دیـماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمینى بار دیگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جویى دوباره فراخواند .
با پیشنهاد امام خمینى عیـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضـرت امام از انـقـلاب سـفیـد شاه بـه انقـلاب سیـاه تعـبیـر و هـمـسـویـى شـاه بـا اهـداف آمریكا و اسرائیل افـشا شده بود . از سـوى دیگـر، شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمیـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفیـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسیار گران  مىآمد .
امام خمیـنى در اجـتماع مردم، بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنایات و هـمـپیـمان بـا اسـرائیـل یاد مـى كـرد و مـردم را بـه قیام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـروردیـن 1342 شدیـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فروردیـن 42 ) اعلامیـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تاءثیر شگـفت پیـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبیـنـش كه تا مرز جانـبازى پیـش مـى رفت را بایـد در هـمیـن اصـالت انـدیشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحریـم مراسـم عیـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـریكـا اصـرار مـى ورزیـد و امام خـمیـنى بر آگاه كردن مردم و قیـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـریكـا و خیـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فروردیـن 1342 آیـه الله العظمـى حكیـم از نجف طـى تلگـرافـهـایى بـه علما و مراجع ایران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. این پیشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كیان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ایـن تهـدیـدها، پاسخ تلگـراف آیـه الـلـه العـظـمى حكیـم را ارسال نمـوده و در آن تاكیـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .
امام خمیـنـى در پیامـى( بـه تایخ 12 / 2 / 1342 ) بـمناسـبـت چهـلـم فاجعـه فیـضیـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ایران در رویارویـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائیل غاصب تـاكید ورزید وپیمانهاى شـاه و اسـرائیل را محكـوم كرد .

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریك مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمینى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فیضیـه نطق تاریخـى خـویـش را كه آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد كرد .
در همیـن سخنرانى بـود كه امام خمیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نیصحت مى كـنم دسـت بـردار از این كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن میل ندارم كـه یـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند ... اگر دیكـته مى دهند دسـتت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن .... نصیحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بیـن شـاه و اسرائیل چیست كه سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیـل حرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرائیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قیـام را صادر كـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ایشان را در حالیكه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسیـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .
نزدیكترین ندیم همیشگى شاه، تیمـسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بكارگیرى تجربیات و همكارى زبـده ترین ماموریـن سیاسى و امـنیـتى آمریكا براى سركـوب قیام و هـمچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ایـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضیح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـایـش دیـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمینـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگیرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قیام ظاهرا سركوب شد. امـام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـویان، با شهـامت و اعلام ایـنكه هیـئـت حاكمه در ایـران و قـوه قضائیه آنرا غیر قـانـونـى وفـاقـد صلاحیت مـى داند، اجتـناب ورزیـد. در شامگاه 18 فـروردیـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فیـضیـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرك امام خمیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمینـى در هـمیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنیا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ایـران و مـلـل مسلمیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریكـاست كه از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى كنـد. آمریكاست كه به اسرائیل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه كاپیتـولاسیون، ایران را در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمیـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یك فـرونـد هـواپیـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركیه یازده ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شكـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن كتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز كند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـركیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظمیـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ویك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینى در نجف در شرایطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـركیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویارو بـلكه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد كرده است. ولى هیچیـك از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و كارشكنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت . حوزه درسى ایشان به عنـوان یكى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كیفیت و كمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیكـهایى بـه ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند .
امام خمینى در تمام دوران پـس از تـبـعید، علیرغـم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نـكـشیـد، وبـا سخنـرانیها و پیامهـاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفـتـح فـلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح كرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .
اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایـرانیان مقیـم این كشـور را در بـدتریـن شرایط اخراج كرد. حزب بـعث بـسیار كوشید تا از دشمـنى امام خمیـنى با رژیـم ایـران در آن شرایط بـهـره گیرد .
چهار سال تـدریس، تلاش و روشنگرى امام خمیـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینـك در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیـشمار داخل كشور مخاطبین زیادى در عراق، لبـنان و دیگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمینى را الگـوى خویـش مى دانستند .

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریكـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند .
شاه در ادامه سیاستهاى مذهـب ستیز خود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى كشـور را از مـبداء هجرت پیامـبـر اسلام بـه مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغییر داد. امام خمینى در واكنیشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایـه شاهنشاهـى داد. تحریـم اسـتفـاده از ایـن مبداء موهـوم تاریخى هـمانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقـب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .

اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مـردم

امام خمینـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـایت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنایات رژیـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه باید مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جایـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خیزند .
شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ایران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهـبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیـه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى تـوهیـن آمیـز عـلیـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ایـن مـقـاله، بـه قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشیـده شـدند . شاه علیـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند .
او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بـعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریكا بـه كـودتاى نظامـى ارزیـابـى مى كرد .

هجرت امام خمینى از عراق به پاریس

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورك تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعكاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز كـویت ترك گـفـت. دولت كویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن كـشـور جلوگیـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند .
و دو روز بعد در منزل یكى از ایرانیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوریـن كاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالیـت سیاسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ایـشـان نیز در واكـنـشــى تنـد تصـریح كـرده بـود كه ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد كشیـد .
امام خمیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشیل داد. شاه نیز پـس از تشكیل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابینه بختیار در روز 26 دیـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایكـوبى پرداختند

بازگشت امام خمینى به ایران
پس از 14 سال تبعیـد

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنید اشك شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار كشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظیـم و غیـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد كردند .

رحلت امام خمینى
وصال یار، فراق یاران

امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند .
شگفت آنكه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :

انتظار فرج از نیمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آید.
 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احیاء كرده بـود . بــه وسیله دوربین مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نیست . لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالیكه چندیـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد . در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد . وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است ، بغضها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـونهایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد . هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.
مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اینـچنیـن ضجه كـنند و صحنه هایى پدید آورند كه در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریكایى و غربـى را از سرزمینشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احیاء كـرده بــود ، مسلمیـن را عــزت بـخـشیـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد . مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند .
شایـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد ، اگـر حالات مردم را در فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاكسپارى پیكر مطهر امام خمینـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از كار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیكرهایى كه یكـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعیت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فیلمها و عكسها ببیننـد ، در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند .
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد ، مشكلـى نـخواهند داشت . حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه :
عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست .
روز چهاردهم 1368 ، مجلس خبرگان رهـبـر تشكیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نیـم طـول كشید ، بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد . سالها بـود كه غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام ماءیـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .
اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 میلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیكر مطهر مـردى كه بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و كرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار كرده و در دنیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز، بسیجى و مردمى وعاشقانه بـود. پیـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید . هر كس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ریخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود .
پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسیـد . شـب كـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد . خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .
فریاد یا حسیـن بسیجیان كه احساس یتیمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى كرده بـود . بـاور اینـكـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه جماران نخـواهند شنید ، طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در كـنار پیـكـر امـام بـه صبـح رسانیدند . در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد ، میـلـونهـا تـن به امامت آیت الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپیكر امام نماز گذاردند .
انبـوهى جمعیت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمینى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیكر امام ، از شگفـتیهاى تـاریخ اسـت . خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى جمعیت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشییـع را تا 9 میلیـون نفر تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمینى بـواسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه دیـگـر آنـان ، مردم ایـران سخـتیها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزیزان بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـایـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اینچنیـن نشـد . نسل پرورش یـافـته در مكتب الـهى امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاریها و جان نثـاریها ومحرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نیافت ، طـى اطلاعیه هاى مـكرر از رادیـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـوسیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون حیاتـش منـشاء بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا كـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر .

 

زندگى امام به روایت امام

متن زیر فرازهائى از زندگى حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - است كه پس از توضیحات معظم له، فرزند گرامى ایشان حضرت حجت ‏الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى نوشته و سپس حضرت امام آن را اصلاح نموده است:

بسمه تعالى

به حسب شناسنامه شماره : 2744  تولد: 1279 شمسى در خمین، اما در واقع 20 جمادى‏الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق اول مهر 1281 شمسى است. (18 جمادى‏الثانى 1320 مطابق 30 شهریور 1281 صحیح است)

نام خانوادگى: مصطفوى; پدر: آقا مصطفى; مادر: خانم هاجر (دختر مرحوم آقامیرزا احمد مجتهد خوانسارى الاصل و خمینى المسكن)

صدور در گلپایگان به وسیله صفرى‏نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان در خمین در مكتبخانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقاشیخ جعفر و مرحوم میرزا محمود (افتخار العلماء) درسهاى ابتدایى سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدى (دایى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمینى منطق شروع و نزد حضرت‏عالى (×) ظاهرا (سیوطى و شرح باب حادى عشر و) منطق و مسلما در مطول مقدارى. در ادراك كه سنه 1339 قمرى براى تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد على بروجردى مطول و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانى منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراكى شرح لمعه پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت ‏الله حاج شیخ عبدالكریم - رحمة الله علیه - (ظاهرا هجرت ایشان رجب 1340 قمرى بود) هجرت آیت‏الله حائرى به قم رجب 1340 و نوروز 1300 شمسى است) تتمه مطول را نزد مرحوم ادیب تهرانى موسوم به آقا میرزا محمد على و سطوح را نزد مرحوم آقاى حاج سید محمد تقى خوانسارى مقدارى و بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید على یثربى كاشانى تا آخر سطوح و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت ‏الله حائرى (حاج شیخ عبدالكریم) مى‏رفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است. و فلسفه را مرحوم حاج سید ابوالحسن قزوینى و ریاضیات (هیئت، حساب) نزد ایشان و مرحوم آقامیرزا على اكبر یزدى. و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى آقامیرزا محمد على شاه‏آبادى بوده است پس از فوت مرحوم آقاى حائرى با عده ‏اى از رفقا بحث داشتیم تا آنكه مر حوم آقاى بروجردى - رحمة‏الله - به قم آمدند براى ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود پس از آمدن ایشان به تقاضاى آقایان; مثل مرحوم آقاى مطهرى به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم كه تاكنون ادامه دارد. نام عیال اینجانب خدیجه ثقفى معروف به قدس ایران، متولد 1292 شمسى، صبیه حضرت آقاى  حاج میرزا محمد ثقفى طهرانى.

تاریخ ازدواج: 1308; فرزند اول: مصطفى، متولد: 1309 شمسى; 3 دختر در قید حیات با یك پسر، احمد متولد: 1324; دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد، لطیفه; آخرین فرزند در حیات احمد.

پی ‏نوشت:

× منظور آیت الله پسندیده مى‏باشند.

 

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى

11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله

2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)

2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه

15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)

4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.

21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.

4 آبان 1343
سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.

13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به تركیه

21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنكارا به بورساى تركیه

13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از تركیه به بغداد

16 مهرماه 1344
حركت امام خمینى (ره) از سامرا به كربلا بعد از تبعید به عراق

23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق

23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق

12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم

2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق

10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى كویت

13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه

12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید.

یک بسیجی بازدید : 46 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)


خلاصه كتاب: ملیحه جمعه طرقبه- پس از شهادت امام یازدهم حضرت حسن بن علی عسگری (ع)در ربیع الاول سال 260 ه.ق امامت به دوازدهمین و آخرین امام خاتم الاوصیاء حضرت صاحب الامر حجه بن الحسن (عج) فرجه رسید.  عمر مبارک آن بزرگوار هنگام شهادت پدر بزرگوارش پنج سال و چند ماه می باشد.اگرسال ولادت آن حضرت را سال 255 بدانیم چنانچه کلینی می گوید حضرت صاحب(ع) در نیمه شعبان سال دوست وپنجاه وپنج متولد شده است.     


نام کتاب: امام مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف  از تولد تا رجعت
مولف: علی نظری منفرد
ناشر : انتشارات جلوه کمال
چاپ: سرور


احوال حضرت مهدی و آغاز امامت
الف – نسب امام مهدی
پدر و اجداد حضرت : حضرت مهدی (عج ) فرزند حضرت امام حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی ابی طالب (ع) است .                           
القاب ان حضرت صامت , هادی , رفیق , زکی , سراج , مضیء, شافی , مرضی , حسن و عسگری می باشد و ان حضرت و پدر و جد او در زمان خود معروف به ابن الرضا بودند .                            
نام مادر ایشان نرجس خاتون و پدر بزرگوارشان امام حسن عسگری (ع ) است .                    
ب- ولادت حضرت مهدی (عج )
ولادت حضرت مهدی (عج) در صبح روز دوازدهم شعبان بود.
ج- آغاز امامت امام زمان (عج)
پس از شهادت امام یازدهم حضرت حسن بن علی عسگری (ع)در ربیع الاول سال 260 ه.ق امامت به دوازدهمین و آخرین امام خاتم الاوصیاء حضرت صاحب الامر حجه بن الحسن (عج) فرجه رسید.
عمر مبارک آن بزرگوار هنگام شهادت پدر بزرگوارش پنج سال و چند ماه می باشد.اگرسال ولادت آن حضرت را سال 255 بدانیم چنانچه کلینی می گوید حضرت صاحب(ع) در نیمه شعبان سال دوست وپنجاه وپنج متولد شده است.                                                                  
د-وقایعی که در آغاز امامت حضرت قائم اتفاق افتاد
در آغاز امامت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف,وقایع و حوادث فراوانی روی داد که به طور اجمال به برخی از آنها اشاره می کنیم:
البته ذکر تمام رویدادهای عصر آغاز امامت آن حضرت که مقارن با غیبت صغرای آن بزرگوار است,ضروری به نظر می رسد.مقصود از ذکر رویدادهای مهم آن عصر,بیان حساسیت های آن زمان و توضیح و تبیین این امر است که این رویدادها و حوادث چه مقدار در غیبت آن حضرت نقش داشته است.
شیخ مفید می گوید:ولادت آن حضرت را پدرش مخفی و امر او را مستور نگه داشت,به جهت این که زمان سخت و صعب بود.سلطان آن زمان به شدت در طلب و تعقیب آن بزرگوار بود و تلاش می نمود که از آن حضرت اطلاعی پیدا کند و برای اینکه اعتقاد شیعه ی امامیه درباره ی آن حضرت شایع شده بود و سلطان می دانست که شیعیان در انتظار او هستند,امام عسگری در زمان حیات خود فرزندش را ظاهر نکرد و بیشتر مردم بعد از وفات امام عسگری فرزندش امام عصر (ع)را نشناختند.لذا جعفربن علی برادر حضرت ابو محمد عسکری(ع)ترکه و اموال او را تصرف کرد و تلاش کرد کنیزان آن حضرت را زندانی کند و اصحاب آن حضرت را که در انتظار فرزند او بودند و یقین به وجود او داشتند و قائل به امامت او بودند مورد تعدی قرار داده و آنان را می ترسانید و پراکنده می کرد.از این روسختی زیادی بر خاندان حضرت ابومحمد وارد شد,از دستگیری و زندان و تهدید و کوچک شمردن اما سلطان به نتیجه ای دست پیدا نکرد.    
ه- مدعیان نیابت
پس از وفات امام عسکری(ع)و آغاز امامت حضرت صاحب الامر(عج) که همراه با غیبت صغری بود,نواب خاصی از طرف ناحیه ی مقدسه تعیین شدند و اینها کسانی بودند که از قبل و در زمان امامت حضرت هادی و عسکری(ع) شناخته شده و از بزرگان شیعه و اصحاب آن دو امام و مورد تایید آنان بودند,مانند عثمان بن سعید,و محمدبن عثمان,در این دوران گروهی به دروغ خود را نایب خاص حضرت صاحب الامر(عج)معرفی کردند و از این طریق در صدد فریب مردم و انحراف ایشان برآمدند که از طرف ناحیه ی مقدسه در رابطه با نادرست بودن ادعای آنان توقیعاتی بیرون آمد و دروغ بودن ادعای ایشان به مردم اعلام شد و شیعیان آنها را شناختند و از آنان تبری جستند که به ذکر نام برخی از آنها و شرح مختصری در رابطه با آنان می پردازیم.

1-شریعی
2-نمیری
3-احمد بن حلال کرخی
4-محمد بن علی بن بلال
5-حلاج
6-ابن ابی العزاقر شلمغانی
و-اوصاف و ویژگی های حضرت مهدی(عج):
حضرت مهدی(عج)خاتم الاوصیاء و آخرین امام و حجت الهی است همانگونه که رسول خدا(ص)خاتم انبیا و افضل رسل بود لذا صاحب الامر(عج) همچون پیامبر اکرم(ص)صاحب ویژگی های خاص می باشد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم.                                               
محمد بن مسلم ثقفی می گوید:من بر حضرت ابوجعفرمحمد بن علی الباقر(ع)وارد شدم و قصد داشتم که از قائم آل محمد (ع) سوال کنم . امام (ع) فرمود : ای محمد بن مسلم همانا در وجود قائم آل محمد(ص) ویژگیهایی از 5 نفر از رسولان را می باشد ,1- یونس بن متی 2- یوسف بن یعقوب 3-موسی 4- عیسی 5– محمد (ص) . اما شباهت او به یونس بن متی این است که او بعد از غیبت رجوع کند و جوان باشد بعد از آنکه سن او سن بزرگسالان است و اما شباهت او به یوسف بن یعقوب غیبت او از خاص و عام است او و یارانش پنهان و با وجود قرب مسافت بین او وپدر و اهل و پیروانش , پدرش یعقوب از او اطلاعی نداشت . و اما شباهت او به موسی (ع) دوام خوف و طولانی شدن غیبت و مخفی بودن ولادت و سختی و ناراحتی پیروان او بعد از او میباشد که آزار و اذیت را تحمل کنند تا اینکه خداوند اذن در ظهورش دهد و او را یاری نماید و او را بر دشمن پیروز گرداند . و اما شباهت او به عیسی (ع) اختلاف کسانی است که درباره او اختلاف کردند تا اینکه گروهی گفتند که او متولد نشده و دسته ای گفتند که او از دنیا رفته و طائفه دیگری گفتند که او کشته و به دار آویخته شد ,و اما شباهت او به جدش محمد مصطفی (ص) خروج با شمشیر وکشتن دشمنان خدا و او با شمشیر و رعب یاری شود و هیچ رایتی از او بازنگردد. 

غیبت صغری , نواب و توقیعات
الف – غیبت صغری : برای حضرت مهدی 2 غیبت است . 1- غیبت صغری 2- غیبت کبری که در روایات به هر دو غیبت تصریح شده است و علاوه برآنچه در روایات آمده , در خارج نیز تحقق یافته است . غیبت صغری در اصطلاح به آن مدت گفته میشود که ارتباط مردم با حضرت توسط نواب چهارگانه بود که قریب هفتاد سال به طول انجامید و پس از وفات نائب چهارم علی بن محمد سمری در سال 329, غیبت کبری آغاز گردید و دیگر ارتباط مردم از طریق نواب خاص قطع و از آن پس که فقهاء و مراجع جامع الشرایط عهده دار نیابت عامع می باشند.    
ب- غیبت صغری چرا ادامه نیافت؟
1-یکی از دلایل در مورد ادامه نیافتن غیبت صغری این است که نواب خاص که از طرف حضرت به طور مستقیم مامور اداره امور مردم و رابط ظاهری و خاص حضرت بودند از امکانات و قدرت لازم برای برخورد با حاکمان جائر برخوردار نبودند و پیوسته مورد آزار اذیت و محدودیت از جانب ایشان قرار میگرفتند و طبیعی بود که این امر نمی تواند ادامه یابد و قطعا حاکمان ظالم برای برداشتن موانع از مسیر حرکت خودکامه خود آنان را محبوس و یا حتی به شهادت میرسانند .
2-دیگر نکته ای که میتوان در این باب اشاره کرد سوء استفاده منحرفین و فریب کاری آنان بود .کسانی که از فرصت استفاده کرده و خود را نایب خاص حضرت معرفی میکردند و باعث انحراف عده ای از مردم می شمنو که به برخی از آنان اشاره شد .         
3-اراده ذات اقدس الهی بر وجود دو غیبت صغری و کبری باشد که این مطلب از احادیث بسیاری به دست می آید که فرمودند برای حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف دو غیبت است . کوتاه مدت و دراز مدت که شاید باید بندگان خدا در دوران بر یک از غیبتها به نوعی در امتحان بزرگ الهی قرار گرفته و از این آزمون سربلند یا سرافکنده بیرون آیند همچون دیگر آزمایشهای الهی.

ج- تفاوتهای غیبت صغری و غیبت کبری
1-در غیبت صغری تنها گروه خاصی از یاران و نزدیکان حضرت امام حسن عسگری (ع) آن حضرت را زیارت نمودند .
2-در غیبت صغری ارتباط مردم با حضرت توسط نواب چهارگانه بود و بعد از وفات آنها این ارتباط تمام شد .         
د- نواب خاص
ابتدا به ذکر نواب خاص و تعداد آنان میپردازیم و سپس وظایفی که آنها در عصر غیبت بر عهده داشتند. 
1-عثمان بن سعید
2-محمد بن عثمان
3-حسین بن روح
4-علی بن محمد
ه-مسئولیت نواب خاص
1-بردن سوالهای مردم از احکام شرعی و مسائل دینی و دیگر درخواستهای آنان خدمت حضرت و گرفتن جواب و ارائه آن به سوال کنندگان .                                                             
2-مشخص نمودن حق و باطل , اعم از اشخاص یا مواضع آنان در دوران غیبت صغری که بستر آگاهی مردم را برای شناخت راه حق از باطل برای آن دوران و نیز دوران پس از آنکه ایام غیبت کبری بود فراهم می ساخت.
3-ابلاغ توقیعاتی که از ناحیه مقدسه درباره امری از امور و یا شخصی از اشخاص صادر می شد .   
4-ابلاغ پیامهایی از حضرت برای افراد به گونه ای که هیچ کس جز پیام گیرنده از آن ماجرا اطلاع نداشته است.                                                                                                                
5-رفع مشکلات فردی و یا اجتماعی که ایجاب می کرده از طریق آن حضرت توسط نواب خاص انجام پذیرد .       
6-دریافت اموال و وجوهی که مردم برای حضرت می آوردند و یا رد و عدم قبول برخی از آنها ابلاغ اخبار صادره از ناحیه حضرت نسبت برخی از امور سریه که آورندگان آن اموال نسبت به آنها مالها داشتند.        
و- كيفيت ارتباط نواب با حضرت مهدي (عج)
از نكاتي كه مناسب است مورد بررسي قرار گيرد ، كيفيت ارتباط نواب اربعه و وكلاء در عصر غيبت صغري با حضرت ولي عصر مي باشد . كه در اين زمينه بايد به موارد ذيل توجه كرد:     
1-ارتباط و ملاقات وكلا و نواب با عصر (ع) در يك زمان مخصوص و در شرايط خاص صورت ميگرفته است ، مثلا ملاقات محدود به چند مرتبه در سال و آن هم در وقت خاصي بوده است نه اينكه به صورت دائم و در اختيار نواب باشد تا هر وقت بخواهند ملاقات كنند و هر زمان اراده نمايند بتوانند با آن حضرت تماس داشته باشند.
2-ملاقات حضوري و زيارت آن حضرت براي نواب فقط در مكانهاي خاصي بوده است ، نه در هر جايي مثل اين كه نواب در موسم حج در مكه با آن حضرت ملاقات داشتند آن هم در مكه و بيت الله الحرام كنار كعبه و يا در مشاعر مثل عرفات و مشعر و منينه در غير از ايام حج ونه در جاي ديگر و اينگونه ملاقات ها مضمون و مستفاد از بعضي از روايات است.
3-اين ملاقاتها فقط در شرايطي انجام ميشد كه لازم و ضروري بود مثل اينكه حادثه مهم رخ داده باشد و يا مردم در امر مهمي نياز به راهنمايي و هدايت شخص امام (ع) را دانسته باشند و يا مسئله مهم شرعي پيش آمده باشد كه نواب قادر به پاسخ گويي نباشند به هر حال در هر شرايط و طبق خواست نواب صورت نمي گرفت .   
4-آنگونه كه از برخي روايات بدست مي آيد اكثر ارتباطات به صورت سمعي بوده و نواب فقط صداي مبارك حضرت را مي شنيدند بدون آنكه وجود مبارك ايشان را روايت كنند . البته چون نواب صداي مبارك حضرت آشنا بودند ترديدي در اينكه صدا مربوط به حضرت مي باشد نداشتند به علاوه در اكثر اوقات كه پاسخ سوال و ارتباط به گونه اي بود كه جز حضرت از آن مطلع نبودند .
5-نوع ديگري از ارتباط نواب خاص با حضرت از طريق مكاتبه بوده است كه امام پاسخ ها و اوامر و نواهي خود را به صورت مكتوب براي نواب مي فرستادند و ايشان براساس دستور حضرت آن را ابلاغ مي فرمودند .
غيبت كبري:
براساس آنچه در روايات آمده براي حضرت مهدي دو غيبت است. از جمله اين روايات ، روايت ابو بصير از امام صادق (ع) است كه مي گويد : به حضرت گفتم حضرت امام ابو جعفر باقر (ع) مي فرمود : براي آل محمد (ص) دوغيبت است يكي طولاني و ديگري كوتاه . امام صادق (ع) فرمود : آري اي ابو بصير ! يكي از آن غيبتها طولاني تر از ديگري است .
با پايان گرفتن غيبت صغري كه زمان ان قريب 70 سال بود ، غيبت كبري آغاز شد كه در سال 329 پس از وفات چهارمين نايب خاص آن حضرت ، علي بن محمد سمري شروع شد و پايان آن براي كسي معلوم نيست و اگر از ائمه هم در رابطه با زمان ظهور سوال ميشد جواب مي دادند كساني كه تعيين وقت مي كنند ، دروغ مي گويند . و در توقيع اسحاق بن يعقوباز محمد بن عثمان عمري ، نايب خاص حضرت صاحب الامر به خط آن بزرگوار چنين امده است : اما ظهور فرج ، به مشيت و خواست خداي تعالي خواهد بود و كساني كه براي آن زمان تعيين كرده اند دروغ گفته اند.    
رابطه امام و مردم در دوره غيبت كبري
اما با وجود ادله و قرائن شكي نيست كه هر گاه امام (ع) صلاح بدانند زمينه ارتباط يا ديدار خود را براي بعضي در زمان و مكان نامعلوم به وجود مي آورند و لذا بعضي از اوتاد و علماء و بزرگان و يا افراد عادي اما داراي صلاحت به گونه اي خدمت مولاي خود شرف ياب شده اند و حضرتش را زيارت نموده اند كه اين تشرف گونه هايي مختلف داشته كه در اينجا به چند مورد اشاره خواهيم كرد .  
الف- چگونگي ارتباط :
در برخي از روايات آمده است كه براي افراد مشاهده ميسر نيست اما اين به آن معنا نيست كه براي هيچكس و در هيچ شرايطي ارتباط امكان پذير نمي باشد ، بلكه از مجموعه آنچه در اين زمينه وارد شده است ، مي توان نتيجه گرفت كه ارتباط با آن حضرت به طور كلي منتفي نيست .
اقسام ارتباط
1-ارتباط رويايي :
در عصر غيبت كبري يك نوع ارتباط ممكن است با امام عصر وجود داشته باشد كه از ان به ارتباط رويايي و يا ارتباط در خواب تعبير مي شود و ترديدي نيست كه اين نوع ارتباط در عصر غيبت كبري نه تنها ممكن بلكه در موارد بسياري تحقق يافته است .
2-ارتباط سمعي :
در عصر غيبت كبري نوعي ديگر از ارتباط بين مردم و حضرت مهدي ممكن است وجود داشته باشد و آن ارتباط سمعي بدون رويت ومشاهده است .   

3-ارتباط به صورت علائم ونشانه ها :
ممكن است در عصر غيبت كبري شخصي نشانه و علامتي را از حضور امام و يا حتي وجود مقدس صاحب الامر را زيارت كند بدون آنكه صحبتي با حضرت داشته باشد و يا كلامي از حضرت بشنود .

4-ارتباط سمعي و بصري :
اين نوع ارتباط مردم با حضرت مهدي در عصر غيبت كبري نيز ممكن است وقضايا وحكايات فراواني در اين رابطه دركتب ومصادر ذكر شده،به طوري كه جاي هيچگونه ترديدي براي شخص باقي نميگذارد وبه درستي وصحت ان اذعان پيدا ميكند.                                            
5-ارتباط قلبي وزباني:
اين شكل ديگري از ارتباط است كه براي هركس ودر هر زمان ممكن وميسر است و ان توجه با دل التفات با قلب است و بدون ترديد اين نحوه ارتباط آثار و فوايد زيادي دارد كه اولا آن بزرگوار به كسي كه با قلب و زبان او را ياد مي كند و به او توجه نمايد ، عنايت مي كند .        
6-ارتباط نوشتاري:
نوع دیگری از ارتباط , ارتباط نوشتاری است که نمونه هایی از آن در دوران غیبت صغری به وقوع پیوسته چنان که در بعضی منابع آمده است مثل اینکه کلینی نقل کرده است که قاسم بن علاء گفت: من سه نامه به صاحب الزمان (ع) در مورد حوائجی که داشتم , نوشتم و به آن حضرت عرض کردم که من مردی هستم که پیر شده ام و اولادی ندارم . امام(ع)حوائج مرا پاسخ داد,اما درباره ی فرزند جوابی از آن حضرت به من داده نشد.مرتبه ی چهارم نامه ای را برای حضرت نوشتم و از آن بزرگوار سوال کردم که دعا کند و از خدا بخواهد که خدا فرزندی را روزی من نماید.حضرت پاسخ داد و حوائج من را نوشت و مرقوم فرمود:خدایا فرزندی او را روزی کن که چشمش روشن شود و این حمل را برای او فرزند پسر قرار بده.قاسم بن علاء می گوید:وقتی نامه ی آن حضرت به دستم رسید,من نمی دانستم که همسرم حامله است.پس بر جاریه ی خود وارد شدم و از او سوال کردم,او مرا خبر داد که مشکلی که داشتم بر طرف شد و بعد از چندی فرزند پسری از او متولد شد:
انتظار چیست؟
رویدادی که علم و اطمینان و یا احتمال تحقق آن در آینده,در وجود انسان حالتی راپدید می آورد که آن حالت نفسانی را انتظار نامند.البته این انتظار اگر در رابطه با فردی خاص باشد آن را انتظار خاص و اگر آن امر جنبه عمومی داشته باشد و مربوط به فرد یا گروهی خاص نباشد آن را انتظار عام می خوانند و نقطه مقابل انتظار یاس و ناامیدی است که هرگاه از نظر شخص تمام زمینه های تحقق امری از دست برود و یا ناکارامد جلوه کند,حالتی در شخص پدید می آورد که آن را یاس نامند.
دو گونه انتظار
انتظار و امید به آینده دو گونه است:
1-انتظاری که سازنده و نگهدارنده است,تعهد آور است,نیرو آفرین و تحرک بخش است؛این انتظار می تواند نوعی عبادت و حق پرستی شمرده شود.{را که این نوع انتظار در منتظر انگیزه ای را اینجاد می کند تا خود و دیگران را به گونه ای آماده سازد که زمینه ساز ظهور موعود الهی باشند.
2-انتظاری که ویرانگر است،اسارت بخش است،فلج کننده استو نوعی((اباحیگری))محسوب می شود.که این انتظار قطعاً گناهی بزرگ محسوب می گردد.در این نوع انتظار عدم تحرک و تنبلی در قالب واژه های ناامید کننده ی کار از دست بار نمی آید و باید منتظر بود تا موعود بیاید و بدتر از آن اشاعه فکر پلید و شیطانی بعضی از نادانان یا فریب کاران است که می گویند باید فساد و تباهی را افزون کرد تا امام بیاید پس این نوع انتظار از یک نوع بینش غلط منشاء می گیرد که توسط شیاطین و استعمارگران به جوامع ناآگاه تلقین می شود.

اهمیت انتظار
می توان اهمیت انتظار را از آن کسی که انتظار او برده می شود دریافت و بر آن پایه ارزیابی کرد،کسی یا چیزی که انتظار آن برده می شود اگر از اهمیت بالایی برخوردار باشد انتظار نیز دارای اهمیت خواهد بود و اهمیت آن چه که مورد انتظار است به آثار و فوائد و برکاتی است که تحقق آن در بر خواهد داشت و هر مقدار آن فوائد و آثار بیشتر باشد،تحقق آن انتظار بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
ویژگیهای منتظران
منتظران مصلح موعود(ع)باید از ویژگیها و خصوصیاتی برخوردار باشند تا عنوان منتظر واقعی بر آنها صدق کند و بدون داشتن آن خصوصیات،شایسته نباشد که آنها را در شمار منتظران واقعی به حساب آورد برخی از آن ویژگی ها را که در روایات ذکر شده است در این جا می آوریم.
الف-تولی
از حضرت موسی بن جعفر(ع)نقل شده است که فرمود:خوشا بر حال شیعیان ما که در دوران غیبت قائم ما (ع)بر ریسمان چنگ می زنند و ثابت و پایدار بر موالات مابوده و از دشمنان ما دوری می کنند.آنها از ما و ما از آنها هستیم آنان راضی شدند به امامت ما و ما به شیعه بودن آنها راضی شدیم،پس خوشا بر احوال آنان،سوگند به خدا ایشان روز قیامت در درجات ما خواهند بود   
ب-استقامت و پایداری
مفضل بن عمر می گوید:از حضرت ابو عبدالله(ع) شنیدم که فرمود:از شهرت دوری گزینید و بدانید. سوگند به خدا که امام شما سال ها غیبت خواهد کرد و شما مورد آزمایش قرار خواهید گرفت تا این که گفته می شود او از دنیا رفته یا هلاک شده است و یا به راهی نامعلوم رفته است و چشم های مؤمنان بر او بگرید و شما همانند واژگون شدن کشتی در امواج دریا دچار شوید و نجات پیدا نکند مگر آن کسی در پیمان خدا باشد و در دل او ایمان را نوشته و به وسیله ی روح خود او را تایید کرده باشد ، و دوازده پرچم بلند شود که شبیه یکدیگر است، که هر یک از دیگری تمیز داده نشود. مفصل می گوید: من گریستم. حضرت فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم چگونه نگریم در حالیکه شما می گویید دوازده پرچم شبیه به یک دیگر که حق و باطل آن معلوم نمی شود، پس ما چه کنیم؟ امام(ع)نگاهی به نور خورشید کردکه داخل خانه تابیده بود و فرمود:ای ابا عبدالله ! این خورشید را می بینی؟ گفتم آری. فرمود: سوگند به خدا هر آینه امر ما از این خورشید واضح تر است.

ج- اخلاص
امام رضا (ع) از پدرانش و ایشان از امیرالمونین علی بن ابی طالب (ع) نقل کرده است که آن حضرت به فرزندش حسین (ع) فرمود: نهمین از فرزندان تو ای حسین ! کسی است که به حق قیام کند و دین را اظهار نماید و عدل را بگسترد . حسین (ع) می فرماید : عرض کردم یا امیرالمونین ! چنین امری خواهد بود ؟ فرمود : به آن کس که محمد (ص) را به نبوت اختیار فرمود و او را بر همه مردم برگزید , آری خواهد بود . و لکن بعد از غیبت حیرتی خواهد بود. پس در دین استوار و ثابت نمی ماند , مگر کسی که دارای اخلاص باشد و با روح یقین مباشر شده و آنان کسانی هستند که خداوند پیمان به ولایت ما از آنها گرفته و ایمان در قلب آنان نوشته شده و به روح الهی موید هستند .
د- معرفت و ایمان :
فضیل بن یسار می گوید : از حضرت ابو جعفر باقر (ع) شنیدم که می فرمود : هر کس بمیرد و برای او امامی نباشد مردنش مانند مردن جاهلیت باشدو هر کس بمیرد و او عارف به امامش باشد به او آسیبی نرسد این امر مقدم و یا موخر شود و هر کس بمیرد و اوعارف به امام خود باشد او همانند کسی است که با قائم (ع) در خیمه اش باشد .
ه- اخلاق پسندیده :
کسی که در انتظار مهدی موعود است , باید دارای اخلاق نیک و پسندیده باشد زیرا در انتظار کسی است که مظهر اخلاق پسندیده و احیاء کننده مکتب پیامبر و سیره و سنت او می باشد . همانگونه که پیامبر (ص) فرموده : من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را تمام نمایم .                  
و- تقوا
از دیگر ویژگی هایی که شخص منتظر باید در عصر انتظار داشته باشد , تقوا و وَرَع است .      
هانی تمار می گوید , حضرت صادق (ع) فرمود : همانا برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود هر کس به دین چنگ زند و به آن تمسک جوید همانند کسی است که دست بر درخت خاردار بکشد و با دست خود اشاره کرد این چنین و آنگاه فرمود : همانا برای این امر غیبتی خواهد بود پس بنده باید تقوی خدا را پیشه سازد و به دین خدا چنگ زده و تمسک جوید .               
ز- امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف ونهی از منکر از جمله تکالیف عمده دینی است و چنان که در حدیث آمده است اگر به آن عمل شود و اقامه گردد فرایض الهی برقرار می ماند و کسی که در انتظار مهدی موعود بسر می برد ممکن نیست که نسبت به این دو فریضه الهی بی تفاوت باشد . از امیرالمومنین (ع) نقل شده است که فرمود : به درستی که خداوند سبحان قرون گذشته را مورد لعن قرار نداد , مگر به سببب اینکه امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند . پس سفیهان ونابخردان آنها به سبب انجام معصیت و حلیمان خردمندان آنها به سبب ترک نهی از منکر مورد لعن خدا قرار گرفتند .
و امام مهدی برای امر به معروف که همان اقامه عدل و نهی از منکر که بر چیده شدن بساط ظلم است , قیام خواهد کرد . بنابراین , کسی که در انتظار او به سر می برد باید به او اقتدا کند. 

ح- آمادگی رزمی
از دیگر ویژگی ها که باید در شخص منتظر وجود داشته باشد آمادگی نظامی است .مومنا باید همیشه آمادگی نظامی داشته باشند تا در هنگام درگیری با دشمنان اسلام بتوانند با آنها مقابله کنند .
ط- حفظ زبان
از جمله خصلتهایی که باید در عصر غیبت حضرت ولی عصر در منتظر وجود داشته باشد حفظ زبان از سخنانی است که اظهار آن جایز نیست و اگرچه این ویژگی مانند برخی دیگر از ویژگیها اختصاص به عصر غیبت نداردو هر کس باید در همه اوقات زبان خود را از گفتار ناپسند حفظ کند. اما در برخی از روایات مربوط به عصر غیبت به این امر تصریح شده است و این خود تاکیدی بر این امر است که حفظ زبان در عصر غیبت از اهمیت بیشتری برخوردار است .       
ی- حفظ دین
امام صادق (ع) فرمود :چگونه خواهید بود هنگامیکه از عمرتان زمانی باقی باشد و امام خود را نمی شناسید ؟به آن حضرت گفته شد در آن هنگام چه کنیم فرمود : به امر اول تمسک کنید و آن را حفظ نمایید اینکه امر برای شما روشن گردد.
ک- اظهار محبت و مودت به امام عصر (عج)
از دیگر ویژگیهایی که باید منتظر داشته باشد محبت و علاقه و اظهار آن نسبت به وجود مقدس امام عصر می باشد که علاوه بر اینکه مودت خاندان پیامبر (ص) اجر رسالت است و خدای عزوجل می فرماید : نشانه شوق و علاقه به ظهور آن بزرگوار و تشرف به لقاء و زیارت آن حضرت خواهد بود .
ل-دعا
از دیگر خصوصیات منتظر , دعا برای فرج حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداء می باشد و در حقیقت دعا برای فرج و ظهور آن بزرگوار نتیجه محبت و شوق به لقاء و زیارت او می باشد و در نقل آمده است و اکثر الدعا بتعجیل الفرج فان فی ذلک فرجکم – برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید که فرج شما در آن است – و در حقیقت دعا برای فرج آن حضرت فوائدی به همرا دارد که برخی از آنها را ذکر می کنیم .
1-اظهار محبت باطنی است .
2-نشانه انتظار است .
3-باعث زیادی نعمت میشود .
4-نجات از فتنه های آخر الزمان است .
5-سبب آمرزش گناهان میگردد .
6-در خواب و یا بیداری تشرف به خدمت آن حضرت فراهم میگردد.

م- مقام و جایگاه منتظران
حمران بن اعین از حضرت صادق (ع) نقل کرده است که آن برزگوار به یکی از موالیناش فرمود : آیا نمی دانی آن کسی که در انتظار امر ما باشد و صبر و شکیبایی پیشه سازد بر آن چه از آزار و ترس می بیند چه جایگاهی دارد؟ او فردا در زمره ما خواهد بود .
وضعیت جهان و اتفاقات قبل از ظهور
الف- از نظر اجتماعی
قبل از ظهور مهدی موعود (ع) حوادث و رخدادهایی در سراسر جهان پدیدارخواهد شد چنانکه از روایات بسیاری استفاده می شود که این حوادث گوناگون علامت و نشانه ظهور قریب الوقوع و نزدیک حضرت صاحب الامر می باشد و تحقق این رویدادها پایان گرفتن فساد و ظلم وجور را نوید می دهد و طلوع شمس امامت پس از دوران غیبتی طولانی امید را در قلبهای مستضعفان جهان بشارت می دهد که برخی از آن رویدادها را ذکر می نماییم.       

1-کثرت فتنه ها
1-از رسول خدا (ص)نقل شده است که فرمود:فتنه ها زیاد شود و هرج افزون گردد گفتیم هرج چیست؟فرمود:قتل و کشتاروعلم و دانش کاهش می یابد فرمود:اما از سینه ها گرفته نمی شود بلکه مراد گرفته شدن دانشمندان است. 
2-غربت اسلام
امام صادق (ع) از پیامبر نقل کرده است که فرمود اسلام با غربت آغاز شد و به زودی غریب می گردد همانگونه که اغاز شد . پس خوشا بر احوال کسانی که غربت را تحمل کرده و بر سختیها صبر کردند و دین خود را حفظ نمودند .
3-ظاهر آرایی
سکونی از حضرت صادق (ع) و او از رسول خدا(ص) نقل کرده است که فرمود : به زودی بر امت من زمانی فرا رسد که ضمائر و درون آنها بد و خراب و ظاهر و بیرون آنها به جهت طمع در دنیا نیکو گردد . 
4-حب دنیا
احمد نقل کرده است از رسول خدا (ص) که به ثوبان فرمود : ای ثوبان ! چگونه خواهی بود هنگامی که امتها با یکدیگر بر آسیب رساندن به شما هماهنگ شوند همانند کسانی که برای خوردن غذا بر ظرف غذا گردآیند .ثوبان می گوید ک من به رسول خدا (ص) عرض کردم پدر و مادرم فدایت شود ای رسول خدا آیا آن زمان تعداد ما اندک است ؟ فرمود : چنین نیست بلکه در آن وقت تعداد شما بسیار خواهد بود ولی در دلهای شما وهن افتاده شده است . به حضرت عرض کردم : ای رسول خدا وهن چیست ؟ فرمود : علاقه و محبت دنیا و ناخوش داشتن جنگ و مبارزه با دشمنان .
5-قتل و کشتار
ابو هریره از رسول خدا (ص)نقل کرده است که فرمود قیامت برپا نمی شود تا اینکه هرج زیاد گردد . گفتند یا رسول الله هرج چیست ؟ فرمود : قتل قتل !
6- ظلم و بیرحمی
امام علی (ع) فرمود : رسول خدا (ص) بعد از شمردن ائمه (ع) فرمود : سپس از مردم , امام ایشان غائب گردد , به مقداری که خدا بخواهد و برای او دو غیبت است که یکی طولانی تر از دیگر خواهد بود . سپس رسول خدا (ص) رو به ما کرد و در حالی که صدای خود را بلند کرد ,فرمود : الحَذَر الحَذَر ! هنگامی که پنجم از فرزندان هفتم از اولاد من ناپدید شود . علی (ع) گفت : یا رسول الله حال او هنگام غیبت چگونه خواهد بود ؟ حضرت فرمود : صبر پیشه سازد تا این که خداوند به او اذن خروج دهد . پس از یمن قریه ای بنام کرعه خارج شود و بر سرش عمامه من باشد و زره من را بر تن و شمشیر من و ذوالفقار را حمایل نماید و منادی ندا دهد این مهدی خلیفه خدا می باشد . از او متابعت کنید . پس زمین را پر از عدل و داد سازد چنان که پر از ظلم و جور شده است و این در هنگامی است که دنیا دچار هرج و مرج و کشت و کشتار و فساد گردد و برخی دیگر تعددی کنند و نه بزرگ بر کوچک ترحم نماید و نه نیرومند بر ضعیف رحم کند . پس در این هنگام خداوند به او اذن خروج دهد.                                    
7- ابتلاء امت اسلامی
از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود : بلای شدیدی از سلطان بر امت من در آخر الزمان فرود اید که همانند آن شنیده نشده باشد تا این که زمین با همه پهناوری برای آنها تنگ شود و ان را ظلم و جور فرا گیرد به طوری که مومن پناهگاهی نیابد که به آن پناهنده شود . تا اینکه خداوند مردی از عترت من برانگیزاند که زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و جور شده باشد و ساکنان آسمان و زمین از او راضی شوند و زمین در خود بذری را جای ندهد مگر این که آن را بریاند و اسمان پی در پی باران خود را بر آنها ببارد . 

ب-از نظر جغرافیایی
از روایات فراوانی استفاده می شود که ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه در مکه مکرمه خواهد بود در منطقه ی ظهور ,دو دولت در ایران و یمن تشکیل میشود که از موالیان حضرت مهدی (عج) خواهد بود.
1-ایران
دولت و حکومت یاران ایرانی آن بزرگوار مدتی قبل از ظهور حضرت مهدی (عج)تشکیل خواهد شدو نبردی طولانی کنند پیروز شوند و سپس در میان آنها  قبل از ظهور حضرت مهدی (عج)به فاصله کمی دو شخصیت ظاهر میشوند:
- سید خراسانی که رهبر سیاسی آنها خواهد بود.
- شعیب بن صالح که فرماندهی سپاه و لشکر را عهددار است.
و ایرانی ها با رهبری این دو نقش مهمی را در ظهور آن حضرت ایفا می کنند.
2-یمن
و اما نصار و یاران یمانی آن حضرت,انقلاب و قیام آنها چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) خواهد بود.
3-حجاز
و در آن هنگام در حجاز یک  فراغ سیاسی حاکم خواهد بود و سبب این فراغ سیاسی در حجاز این است که پادشاهی از خاندانی که نام او عبد الله است کشته میشود و او اخرین پادشاه حجاز است و بعد از او مردم در مورد جانشین او اختلاف کنند و این اختلاف تا ظهور حضرت مهدی (عج) ادامه میابد .
بدانید هنگامی که عبد الله بمیرد , مردم دیگر بعد از او بر کسی اتفاق نکند و این امر بدون صاحب شما پایان نپذیرد انشا الله و حکومت پادشاهی از میان برود و هر کس که به ملک و حکومت رسد فقط برای ماه ها و روزها باشد. ابوبصیر می گوید: گفتم:این امر طولانی شود ؟فرمود:چنین نخواهد بود؟
4-عراق
قبل از ظهور حضرت مهدی (ع)سرزمین عراق دچار نا ارامی و جنگ وخونریزی وقتل می گرددجابر می گوید:به حضرت ابو جعفر باقر (ع) عرض کردم این امر در چه زمان خواهد بود؟فرمود:ای جابر این امر رسیده است در حالیکه هنوز میان و کوفه کشته ها زیاد نگردیده است.

5-روم
ذکر روم در احادیث زیادی از روایات عصر ظهور آمده است که از آن جمله احادیث سیطرفتنه و سیطره و تسلط آنها بر بلاد مسلمانان است.از امام صادق (ع)نقل شده است که فرمود:هنگامی که فتنه را در بلاد شام دیدی پس مرگ خواهد بود تا این که بنو الاصفر (رومیان)به سوی بلاد عرب بیایند و بین آنها وقایعی پدید آید.
و امام باقر (ع)نقل شده است که فرمود:سپس به دست او (مهدی)مسلمان شود و او برای آنها مسجدی بنا نماید و مردی را اصحاب خود را بر آنها جانشین خود قرار دهد و آنگاه بازگردد.     
6-شرق وترک
به نظر می رسد که مقصود از ترک در احادیث مردم کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق و اروپای شرقی و آسیای شرقی باشند که از آنها به قبایل ترک یا امتهای ترک تعبیر شده است . از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود : به ناچار برای ما از آذربایجان یارانی خواهد بود که کسی در برابر آن قدرت ایستادگی ندارد . هنگامی که حرکت کنند شما نیز روانه گردید پس به سوی او آئید اگرچه بر روی یخ باشد . 
از این که فرمود : به ناچار برای ما از آذربایجان ...معلوم میشود که حرکت هدایت در آذربایجان و یا از اهالی آنجا خواهد بود .
علائم ظهور
هنگام ظهور ولی عصر ارواحنا فداه علامتهایی ظاهر می شود که حکایت نزدیک بودن ظهور آن حضرت دارد . این نشانه ها بر دو قسم است :   
1-علائم حتمی و قطعی که ظهور آن حضرت را به دنبال دارد .
2-علائمی که حتمی نیست یعنی علائمی که قبل از ظهور ولی عصر ممکن است روی دهد اما حکایت از نزدیکی ظهور آن حضرت ندارد.
الف- ندای آسمانی
ندای اسمانی یکی از آیات ونشانه های حتمی است در بیست و سوم ماه مبارک رمضان نام مقدس حضرت صاحب الامر از آسمان شنیده میشود .    
حُذَیفه می گوید : از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود : هنگامی که خروج قائم فرا رسد منادی از آسمان ندا دهد , ای مردم ! ایام و دوران حکومت جباران به پایان رسیده و امر را بهترین امت محمد (ص) به دست گرفته است . پس به مکه ملحق شوید . پس نُجَبا از مصر و ابدال از شام و عراق که عبادت کنندگان شب و شیران صحنه نبرد در روزند و گویا دلهای آنان قطعه ای از آهن است با او میان رکن و مقام بیعت کنند.
ب- خروج یمانی
محمد بن مسلم ثقفی از حضرت ابوجعفر باقر (ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود : همانا از علامات خروج قائم (عج) , خروج سفیانی از شام و خروج یمانی از یمن و صیحه آسمانی در ماه مبارک رمضان است که کسی از آسمان به اسم او و اسم پدرش ندا کند.

ج- خسف ببداء
مقصود از خسف ببداء فرو رفتن زمینی به اسم ببدائ است و آن زمینی میان مدینه و مکه می باشد و از جمله علامات حتمی ظهور که در روایات آمده است فرو رفتن سفیانی و سپاه او در زمین ببداء می باشد! که در اخبار آن تصریح شده و برخی از آنها را در این جا ذکر میکنیم.     
د- قتل نفس زکیه
از علامات و نشانه های قبل از قیام حضرت که در روایات ذکر شده است کشته شدن انسان پاک و تزکیه شده می باشد و روایات فراوانی در این رابطه وارد شده است که در آنها به کشته شدن چنین شخصی به طور حتم قبل از قیام حضرت مهدی اشاره شده است به عنوان مثال:
سفیان بن ابراهیم جریری می گوید : از پدرم شنیدم که می گفت : نفس زکیه فرزندی از خاندان محمد (ص) است که نامش محمد بن الحسن باشد و بدون جرم وگناه کشته می شود و هنگامی که او کشته شود در آسمان عذر و در زمین یاوری برای ظالمان و همراهان آنان باقی نمی ماند و در این هنگام خداوند قائم آل محمد را در میان جمعی اندک مبعوث گرداند. پس هنگامی که آنها خروج کنند مردم برای آنها گریه کنند . مردم نمی بینند که انها پیروز می شوند . خداوند مشارق و مغارب زمین را برای آنها فتح کند و بدان که هم آنها مومنان واقعی هستند و بدان که بهترین جهاد در آخرالزمان خواهد بود.  
ه- خروج سفیانی
از دیگر علائم ظاهر شدن سفیانی است که او با لشکر و اعوان خود در زمینی به نام ببداء میان مکه و مدینه هلاک شود و زمین آنها را در خود فرو برد و روایات زیادی به سفیانی تصریح یا اشاره کرده است .
بشیر بن غالب گفت :سفیانی از بلاد روم , در حالی که بر مذهب نصاری است روی می آورد و بر گردن او صلیب باشد و او رهبر آن جماعت است .
و- طلوع خورشید از مغرب
از دیگر علائم طلوع خورشید از مغرب است که از اشراط ساعت و نشانه های قیامت نیز شمرده است و از آنجایی که ظهور حضرت امام مهدی (ع) در آخرالزمان است طلوع خورشید از مغرب هم از جمله نشانه های ظهور حضرت مهدی و نزدیک بودن قیامت است که در اینجا یکی از این روایات را ذکر میکنیم .
از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود : سه چیز است که هر گاه ظاهر گردد هیچ کسی را که قبل از آن ایمان نیاورده است , ایمانش سود نبخشد طلوع خورشید از مغرب و دجال و دابه می باشد .
ز- دابة الارض
دابة الارض (جنبنده زمین ) از دیگر نشانه ها است .
از حذیفه نقل شده است که گفت : دابه دو مرتبه قبل از روز قیامت بیرون خواهد امد و مرتبه سوم نزد بزرگترین مساجد شما بیرون آید .
ح- خروج دجال
1-از رسول خدا(ص)  نقل شده است که می فرمود : خدایا من به تو از شر فتنه دجال پناه می برم .
2-هشام بن عامر انصاری , مردانی را دید که نزد عمران بن حصین و دیگر اصحاب پیامبر (ص) می روند در خشم شد و گفت : سوگند به خدا شما به سوی کسانی می روید که بیش از من از رسول خدا (ص) حدیث نشنیده و حفظ نکرده اند و به تحقیق من از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود : ما بین خلق آدم تا وقتی قیامت برپا می شود , فتنه ای بزرگتر از فتنه دجال نباشد .    

زمان ومکان ظهور
تعدادی از روایات متضمن زمان و مکان امام عصر (عج) می باشد که به ذکر برخی از آن روایات می پردازیم .
1-از امام محمد باقر (ع) نقل شده است که فرمود : سپس مهدی (ع) در مکه هنگام عشاء ظاهر می شود در حالی که پرچم رسول خدا (ص) و پیراهن و شمشیر آن حضرت همراه اوست و علامات و نشانه ها نیز با او می باشد . پس هنگامی که نماز عشاء را به جای آورد , با صدای بلند فریاد زند : ای مردم ! من شما را یارآوری می کنم که خدا را به یادآورید و برای خدا مقاومت کنید و اوحجت خود را بر شما تمام کرد و انبیا را فرستاد و کتاب را نازل کرد و شما را فرمان داد و امر نمود که هرگز به او شرک نورزید و بر فرمانبرداری و طاعت او و رسولش (ص) بکوشید و آن چه را که قرآن آورده و احیاء نموده است زنده نگاه دارید و هر چه را که قرآن میرانده آن را بمیرانید و یار و مددکار هدایت باشید و تقوا را پاسداری کنید که فنای دنیا نزدیک شده و اعلام وداع و جدایی نموده است و من شما را به سوی خدا و رسولش (ص) و عمل به کتاب خدا و به کار گرفتن احکام و دستورات آن , میراندن باطل و نابود کردن آن و احیای سنت و روش پیامبر (ص) که متروک مانده و از میان رفته است دعوت می کنیم.         
2-مفضل بن عمر از امام صادق (ع) در مورد مکان ظهور امام مهدی (عج) نقل کرده است که امام صادق (ع) فرمود : سوگند به خدا ای مفضل !گویا به او نگاه میکنم که داخل مکه شده و بُرد و جامه رسول خدا (ص) را در بر دارد و بر سرش عمامه زرد رنگی است و کفش رسول خدا (ص) در پایش و در دست او عصایی باشد و پیشاپیش او گوسفندانی است و حرکت می کند به سوی بیت خدا و کسی او را در آنجا نمی شناسد و او ظاهر شود , در حالی که جوان است . مفضل عرض کرد : ای سید من ! او به صورت جوان باز می گردد یا این که درهیأت پیری ظاهر می گردد ؟ امام (ع) فرمود : سبحان الله ! هنگامی که فرمان از طرف خدای تعالی بیاید هر گونه که بخواهد و به هر صورت که بخواهد ظاهر می شود .مفضل عرض میکند ای سید من ! از کجا و چگونه ظاهر می گردد؟ حضرت فرمود : ای مفضل ! او به تنهایی ظاهر می شود و به تنهایی به سوی بیت الله می آید و به تنهایی وارد کعبه می شود و در تنهایی روز را به شب می رساند . پس هنگامی که چشمها به خواب رفت و تاریکی همه جا را فرا گرفت , جبرئیل و میکائیل و ملائکه که در صفوف هستند , بر او فرود ایند و جبرئیل او را گوید : ای سید من ! کلام تو مقبول و فرمان تو متاع خواهد بود . پس آن حضرت دست بر صورت مبارک خود می کشد و می گوید :
خدا را حمد که وعده خود را تحقق بخشید و زمین را به ارث به ما عطا کرد که از بهشت هر کجا را که خواهیم , برای خود قرار دهیم و اجر عمل کنندگان نیکو باشد .
و آن گاه میان رکن و مقام بایستد و فریاد زند که : ای گروه نقیبان و خواص من و ای کسانی که خداوند شما را برای من ذخیره کرده تا مرا قبل از ظهورم میاری دهید ! نزد من آیید و فرمان برید . پس این فریاد به آنان می رسد در حالی که آنها در محرابهای خدا یا در بستر خود در شرق و غرب زمین هستند پس به سوی او حرکت کنند و زمانی به مقدار چشم بر هم زدن نگذرد که تمام آن یاران برابر حضرت میان رکن و مقام قرار گیرند .   
در این هنگام خدای عزوجل امر کند , نوری به صورت عمودی از زمین تا آسمان پدید آید تا آن نور خانه هر مومنی که روی زمین است را روشن سازد و مومنان به آن نور شاد و مسرور شوند در حالی که هنوز از ظهور قائم ما اهل بیت (ع) خبردار نشده اند.  
سپس صبح کند , در حالی که سیصد و سیزده مرد به تعداد اصحاب رسول خدا (ص) در جنگ بدر در برابر آن حضرت استاده باشند .آنگاه سید ما قائم (ع) تکیه بر کعبه می نماید و می گوید : ای مردم ! بدانید هر که خواهد نظر برآدم و شیث کند , پس بر من نظر کند . 
مقابله امام (ع) با دشمنان تا دندان مسلح
همانگونه که از روایات فراوان استفاده می شود , حضرت ولی عصر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و مستکبران و ظالمان را سرکوب نموده و عدل داد را حاکم می نماید .
اما در اینجا سوالی مطرح می شود که امام (ع) با چه نوع یا انواع سلاحی به مقابله با دشمن می پردازد و با چه امکاناتی بر ایشان غلبه پیدا می کند .
در پاسخ باید گفت : امکاناتی که حضرت در اختیار دارند تا ماموریت الهی خویش را محقق سازند مرکب از امکانات معنوی و مادی است . قطعا امام (ع) نیروهای خود را مجهز و مسلح به سلاحهای روز میگرداند چنانکه در روایات ابن حجاج آمده است که امام صادق فرمودند : وقتی قائم ما قیام می کند به سرزمین نزدیک کوفه به نام رحبه می آیند و به نقطه ای اشاره کرده و می فرمایند : این محل را حفر کنید چون آن زمین را حفر می کنند سلاحهای بسیاری در انجا میبینند که بیرون آورده و حضرت لشگری با دوازده هزار نیرو را با آن سلاحها مسلح و مجهز کرده به سوی دشمن میفرستد .
امام مهدی (ع) پس از ظهور از مکه مکرمه با سپاه خود که بالغ بر ده هزار نفر خواهد بود به سوی مدینه منوره حرکت خواهد کرد و پس از رسیدن به مدینه با نیروهای دشمن که در مدینه تجمع کرده اند درگیر شده و آنان را شکست داده و آنجا را آزاد می کند و به تصرف خود درمی آورد و با آزاد شدن حرمین , حجاز برای آن حضرت فتح میگردد و با سرزمین یمن تحت لوای آن حضرت قرار میگیرد .

عراق
هنگامی که سرزمین حجازو یمن آزاد شد ,حضرت به سوی عراق حرکت می نماید و در مسیر حرکت امام (ع) از حجاز به عراق ,سپاه ایرانیان و جماعت آنها به فرماندهی خراسانی و شیع بن صالح به آن حضرت ملحق میشوند و با ایشان بیعت می کنندو امام مهدی (ع) وارد سرزمین عراق شده و اوضاع عراق را سامان میدهد و با باقیماندگان از لشکر سفیانی می جنگد و آنها را شکست می دهد و منزهم میسازد و با گروه های متعدد خوارج نیز درگیر شده , بر آنها غلبه می کند .
چگونگی تشکیل حکومت
پس از شکست دشمنان توسط امام مهدی (ع) و استیلای امام بر عراق, یمن حجاز و ایران کشور های خلیج نیز در تصرف ایشان قرار میگیرد و آنگاه آن بزرگوار عراق را مرکز دولت خود و کوفه را پایتخت قرار می دهد.در این زمینه روایات بسیاری وارد شده است که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم :
1-صالح بن ابی الاسود از حضرت ابوعبدالله صادق (ع) روایت کرده است که آن بزرگوار مسجد سهله را ذکر کرد و فرمود :بدان که آنجا منزل صاحب ما خواهد بود , هنگامی که با اهل خود بیاید.
2-عبدالاعلی (حلبی)می گوید: حضرت ابو جعفر (ع) فرمود:برای صاحب این امر غیبتی است او در بعضی از کوه ها و شعاب خواهد بود و سپس با دست خود اشاره به ناحیه ذی طوی نمود تا این که دو شب قبل از خروجش خادم حضرت با بعضی از یارانش ملاقات می نماید و به آنها می گوید تعداد شما در اینجا چقدر است ؟  می گویند: نزدیک چهل نفر هستیم . خادم می گوید :  چگونه خواهید بود اگر صاحب خود را ببینید؟می گویند: سوگند با خدا اگر او ما را با خود در این کوه ها ماوی دهد ما با او در این کوه ها پناه بگیریم و با او باشیم. سال بعد باز نزد آنها می اید و می گوید : برگزیدگان و نیاکان خود را به من معرفی نمائید پس از معرفی آنان را با خود نزد صاحبانشان می برد و حضرت ایشان را به شب آینده وعده می دهد....
3-از عبایة بن ربعی نقل شده است که ز امیر المومنین (ع) شنیدم در رابطه با آیه ((هو الذی ارسل رسوله)) می فرمود: نه چنین است به آن کس که جانم در دست اوست,(پس از ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه )هیچ قریه ای باقی نمی ماند, مگر این که در آنجا صبح و شام این ندا فریاد شود ((اشهد ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله)).
مدت حکومت حضرت ولی عصر (عج)و چگونگی پایان آن در رابطه با مدت حکومت حضرت قائم (ع) روایات مختلفی وجود دارد که در اینجا به ذکر برخی از آنها می پردازیم:
1-ابو جارود از حضرت ابوجعفر (ع) روایت کرده است که فرمود که همانا دوران حکومت قائم عجل الله تعالی فرجه 309 سال خواهد بود , به همان مقدار که اصحاب کهف در غار خود ماندند ...
2- ابن ابی یعفوز از حضرت صادق (ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود : حکومت قائم(ع) 19 سال و چند ماه خواهد بود.
3- عبدالکریم خثعمی روایت کرده است که به حضرت ابو عبدالله (ع) عرض کردم: ملک قائم (ع) چند سال خواهد بود ؟فرمود: هفت سال و روزها و شب ها طولانی شود , به طوری که یک سال آن برابر ده سال از سال های شما خواهد بود . بنابراین ,ملک او هفتاد سال ازسال های شما خواهد بود.

تعداد صفحات : 25

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما در مورد سایت ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 122
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 112
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 129
  • بازدید ماه : 245
  • بازدید سال : 432
  • بازدید کلی : 45,693