پس از سه سال که مسلمانان در کنار پيامبر بزرگوار خود به عبادت و دعوتمي پرداختند و کار خود را از ديگران پنهان مي داشتند ، فرمان الهی فرود آمد : " فاصدع بما تؤمر... آنچه را که بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی بگردان " . بدين جهت ، پيامبر ( ص ) مأمور شد که دعوت خويش را آشکار نمايد ، برای اين مقصود قرار شد از خويشان و نزديکان خود آغاز نمايد و اين نيز دستور الهی بود : " وأنذر عشيرتک الاقربين . نزديکانت را بيم ده " . وقتی اين دستور آمد ،پيامبر ( ص ) به علی که سنش از 15سال تجاوز نمي کرد دستور داد تا غذايی فراهمکند و خاندان عبد المطلب را دعوت نمايد تا دعوت خود را رسول مکرم ( ص ) بهآنها ابلاغ فرمايد . در اين مجلس حمزه و ابو طالب و ابو لهب و افرادی نزديکيا کمی بيشتر از 40نفر حاضر شدند . اما ابو لهب که دلش از کينه و حسد پر بودبا سخنان ياوه و مسخره آميز خود ، جلسه را بر هم زد . پيامبر ( ص ) مصلحت ديدکه اين دعوت فردا تکرار شود . وقتی حاضران غذا خوردند و سير شدند ، پيامبر اکرم ( ص ) سخنان خود را با نام خدا و ستايش او و اقرار به يگانگي اش چنين آغازکرد: " ... براستی هيچ راهنمای جمعيتی به کسان خود دروغ نمي گويد . به خدايی کهجز او خدايی نيست ، من فرستاده او به سوی شما و همه جهانيان هستم . ای خويشانمن ، شما چنانکه به خواب مي رويد مي ميريد و چنانکه بيدار مي گرديد در قيامتزنده مي شويد ، شما نتيجه کردار و اعمال خود را مي بينيد . برای نيکوکاران بهشتابدی خدا و برای بدکاران دوزخ ابدی خدا آماده است . هيچکس بهتر از آنچه منبرای شما آورده ام ، برای شما نياورده . من خير دنيا و آخرت را برای شماآورده ام . من از جانب خدا مأمورم شما را به جانب او بخوانم . هر يک از شماپشتيبان من باشد برادر و وصی و جانشين من نيز خواهد بود " . وقتی سخنان پيامبر ( ص ) پايان گرفت ، سکوت کامل بر جلسه حکمفرما شد . همه درفکر فرو رفته بودند . عاقبت حضرت علی ( ع ) که نوجوانی 15ساله بودبرخاست و گفت : ای پيامبر خدا من آماده پشتيبانی از شما هستم . رسول خدا ( ص ) دستور داد بنشيند . باز هم کلمات خود را تا سه بار تکرار کرد و هر بار علی بلند مي شد . سپس پيامبر ( ص ) رو به خويشان خود کرد و گفت : اين جوان ( علی ) برادر و وصی و جانشين من است ميان شما . به سخنان اوگوش دهيد و از او پيروی کنيد . وقتی جلسه تمام شد ، ابو لهب و برخی ديگر به ابو طالب پدر علی ( ع ) مي گفتند : ديدی ، محمد دستور داد که از پسرت پيروی کنی ! ديدی او را بزرگ توقرار داد ! اين حقيقت از همان سرآغاز دعوت پيغمبر ( ص ) آشکار شد که اين منصبالهی : نبوت و امامت ( وصايت و ولايت ) از هم جدا نيستند و نيز روشن شد کهقدرت روحی و ايمان و معرفت علی ( ع ) به مقام نبوت به قدری زياد بوده استکه در جلسه ای که همه پيران قوم حاضر بودند ، بدون ترديد ، پشتيبانی خود را - باهمه مشکلات - از پيامبر مکرم ( ص ) اعلام مي کند
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
نظر شما در مورد سایت ؟
آمار سایت