loading...
پایگاه شهید علی چیت سازیان مسجد قدس همدان
یک بسیجی بازدید : 53 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

کم کم صفها از هم جدا شد . کسانی که مسلمان شده بودند سعی مي کردند بتپرستان را به خدای يگانه دعوت کنند . بت پرستان نيز که منافع و رياست خودرا بر عده ای نادانتر از خود در خطر مي ديدند مي کوشيدند مسلمانان را آزار دهند وآنها را از کيش تازه برگردانند . مسلمانان و بيش از همه ، شخص پيامبر عاليقدر از بت پرستان آزارمي ديدند . يکبار هنگامی که پيامبر ( ص ) در کعبه مشغول نماز خواندن بود و سرشرا پايين انداخته بود ، ابو جهل - از دشمنان سرسخت اسلام - شکمبه شتری که قربانی  کرده بودند روی گردن مبارک پيغمبر ( ص ) ريخت . چون پيامبر ، صبح زود ، برای  نماز از منزل خارج مي شد ، مردم شاخه های خار را در راهش مي انداختند تا خارها درتاريکی در پاهای مقدسش فرو رود . گاهی مشرکان خاک و سنگ به طرف پيامبرپرتاب مي کردند . يک روز عده ای از اعيان قريش بر او حمله کردند و در اين ميانمردی به نام " عقبه بن ابی معيط " پارچه ای را به دور گردن پيغمبر ( ص ) انداختو به سختی آن را کشيد به طوری که زندگی پيامبر ( ص ) در خطر افتاده بود . بارهااين آزارها تکرار شد . هر چه اسلام بيشتر در بين مردم گسترش مي يافت بت پرستان نيز بر آزارها وتوطئه چيني های خود مي افزودند . فرزندان مسلمان مورد آزار پدران ، و برادرانمسلمان از برادران مشرک خود آزار مي ديدند . جوانان حقيقت طلب که به اعتقاداتخرافی و باطل پدران خود پشت پا زده بودند و به اسلام گرويده بودند به زندانهادرافتادند و حتی پدران و مادران به آنها غذا نمي دادند . اما آن مسلمانان باايمان با چشمان گود افتاده و اشک آلود و لبهای خشکيده از گرسنگی و تشنگی ، خدارا همچنان پرستش مي کردند . مشرکان زره آهنين در بر غلامان مي کردند و آنها را در ميان آفتاب داغ و روی  ريگهای تفتيده مي انداختند تا اينکه پوست بدنشان بسوزد . برخی را با آهن داغ شدهمي سوزاندند و به پای بعضی طناب مي بستند و آنها را روی  ريگهای سوزان ميکشيدند . بلال غلامی بود حبشی ، اربابش او را وسط روز ، در آفتاب بسيار گرم ، روی  زمين مي انداخت و سنگهای  بزرگی را روی سينه اش مي گذاشت ولی بلال همه اينآزارهاراتحمل مي کرد و پی در پی ( احد احد ) مي گفت و خدای  يگانه را ياد مي کرد . ياسرپدر عمار را با طناب به دو شتر قوی بستند و آن دو شتر را در جهت مخالف يکديگرراندند تا ياسر دو تکه شد . سميه مادر عمار را هم به وضع بسيار دردناکی شهيدکردند . اما مسلمانان پاک اعتقاد - با اين همه شکنجه ها - عاشقانه ، تا پای مرگپيش رفتند و از ايمان به خدای يگانه دست نکشيدند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما در مورد سایت ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 122
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 117
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 134
  • بازدید ماه : 250
  • بازدید سال : 437
  • بازدید کلی : 45,698