loading...
پایگاه شهید علی چیت سازیان مسجد قدس همدان
یک بسیجی بازدید : 44 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

رسول اکرم (ص ) و همراهان روزدوشنبه 12ماه ربيع الاول به "قبا" در دوفرسخی مدينه رسيدند. پيامبر (ص ) تا آخر هفته در آنجا توقف فرمود تا علی (ع ) وهمراهان برسند. مسجد قبا در اين محل ، يادگار آن روز بزرگ است . علی (ع ) پس از هجرت محمد (ص )، مامور بود امانتهای مردم را به آنهابرگرداند و زنان هاشمی از آن جمله : فاطمه دختر پيامبر (ص ) و مادر خود فاطمهدختر اسد و مسلمانانی که تا آن روز موفق به هجرت نشده بودند همراه ببرد. علی  (ع ) با همراهان به راه افتاد. راهی پر خطر و سخت . علی  (ع ) با پاهای خون آلود و ورم کرده ، پس از سه روز به پيامبر اکرم (ص ) پيوست و مورد لطف خاص نبی اکرم (ص ) قرار گرفت . مردم مدينه با غريو و هلهلهشادی - پس از سه سال انتظار - از پيامبر خود استقبال کردند

یک بسیجی بازدید : 56 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

در هنگام حج عده ای در حدود ششتن از مردم يثرب با پيامبر (ص ) ملاقاتکردند و از آيين پاک اسلام آگاه گرديدند. مردم مدينه به خاطر جنگ و جدالهای دوقبيله (اوس ) و (خزرج ) و فشارهايی که از طرف يهوديان بر آنها وارد مي شد، گويی  منتظر اين آيين مقدس بودند که پيام نجات بخش خود را بگوش آنها برساند. اينشش تن مسلمان به مدينه رفتند و از پيغمبر و اسلام سخنها گفتند و مردم را آمادهپذيرش اسلام نمودند. سال ديگر در هنگام حج دوازده نفر با پيامبر (ص ) و آيين مقدس اسلام آشناشدند. پيامبر (ص ) يکی از ياران خود را برای تعليم قرآن و احکام اسلام همراه آنهافرستاد. در سال ديگر نيز در محلی به نام "عقبه " دوازده نفر با پيامبر بيعت کردندو عهد نمودند که از محمد (ص ) مانند خويشان نزديک خود حمايت کنند. به دنبال اينبيعت ، در همان محل ، 73نفر مرد و زن با محمد (ص ) پيمان وفاداری بستند و قولدادند از پيامبر (ص ) در برابر دشمنان اسلام تا پای  جان حمايت کنند. زمينهبرای  هجرت به يثرب که بعدها "مدينه " ناميده شد، فراهم گرديد. پيامبر (ص ) نيز اجازهفرمود که کم کم اصحابش به مدينه مهاجرت نمايند

یک بسیجی بازدید : 49 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

پيش از هجرت به مدينه که درماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد،دو واقعه در زندگی پيامبر مکرم (ص ) پيش آمد که به ذکر مختصری از آن مي پردازيم : در سال دهم بعثت "معراج " پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود کهبه امر خداوند متعال و بهمراه امين وحی (جبرئيل ) و بر مرکب فضا پيمايی به نام "براق " انجام شد. پيامبر (ص ) اين سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهرامير المومنين علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بيت المقدس يا مسجداقصی روانه شد، و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود. سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت ودوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقتو آثار قدرت بی پايان حق تعالی آگاه شد و به "سدرة المنتهي " رفت و آنرا سراپاپوشيده از شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهی  که آمده بود به زادگاهخود "مکه " بازگشت و از مرکب فضا پيمای خود پيش از طلوع فجر در خانه "ام هاني " پائين آمد. به عقيده شيعه اين سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی  گفته اند. در قرآن کريم در سوره "اسرا" از اين سفر با شکوه بدين صورت ياد شدهاست : "منزه است خدايی که شبانگاه بنده خويش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی کهاطراف آن را برکت داده است سير داد، تا آيتهای  خويش را به او نشان دهد و خداشنوا و بيناست ". در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، کهنماز معراج روحانی مومن است .


یک بسیجی بازدید : 40 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

مشرکان قريش برای اينکه پيامبر (ص ) و مسلمانان را در تنگنا قرار دهند عهدنامه ای نوشتند و امضا کردند که بر طبق آن بايد قريش ارتباط خود را با محمد (ص ) و طرفدارانش قطع کنند. با آنها زناشويی و معامله نکنند. درهمه پيش آمدها بادشمنان اسلام هم دست شوند. اين عهدنامه را در داخل کعبه آويختند و سوگند خوردندمتن آنرا رعايت کنند. ابو طالب حامی پيامبر (ص ) از فرزندان هاشم و مطلبخواست تا در دره ای که به نام "شعب ابی طالب " است ساکن شوند و از بت پرستاندور شوند. مسلمانان در آنجا در زير سايبانها زندگی تازه را آغاز کردند و برای  جلوگيری از حمله ناگهانی آنها برجهای مراقبتی ساختند. اين محاصره سخت سه سالطول کشيد. تنها در ماههای حرام (رجب - محرم - ذيقعده - ذيحجه ) پيامبر (ص ) ومسلمانان از "شعب " برای تبليغ دين و خريد اندکی  آذوقه خارج مي شدند ولی کفار - بخصوص ابو لهب - اجناس را مي خريدند و يا دستور مي دادند که آنها را گران کنندتا مسلمانان نتوانند چيزی خريداری نمايند. گرسنگی  و سختی به حد نهايت رسيد. امامسلمانان استقامت خود را از دست ندادند. روزی  از طريق وحی پيامبر (ص ) خبردارشد که عهد نامه را موريانه ها خورده اند و جز کلمه "بسمک اللهم " چيزی باقی  نمانده . اين مطلب را ابو طالب در جمع مشرکان گفت . وقتی رفتند و تحقيق کردندبه صدق گفتار پيامبر پی  بردند و دست از محاصره کشيدند. مسلمانان نيز نفسی براحت کشيدند... اما... اما پس از چند ماهی خديجه همسر باوفا و ابو طالب حامی پيغمبر (ص ) دار دنيا را وداع کردند و اين امر بر پيامبرگران آمد. بار ديگر اذيت و آزار مشرکان آغاز شد

یک بسیجی بازدید : 53 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

وقتی مشرکان از راه آزارهانتوانستند به مقصود خود برسند از راه تهديدو تطميع در آمدند ، زيرا روز به روز محمد ( ص ) در دل تمام قبايل و مردم آنديار برای خود جايی باز مي نمود و پيروان بيشتری مي يافت . مشرکان در آغاز تصميم گرفتند دسته جمعی با " ابو طالب " عم و يگانه حامی  پيغمبر ( ص ) ملاقات کنند . پس از ديدار به ابوطالب چنين گفتند : " ابو طالب ، تو از نظر شرافت و سن بر ما برتری داری . برادر زاده تومحمد به خدايان ما ناسزا مي گويد و آيين ما و پدران ما را به بدی ياد مي کند وعقيده ما را پست و بی ارزش مي شمارد . به او بگو دست از کارهای خود بردارد ونسبت به بتهای ما سخنی که توهين آميز باشد نگويد . يا او را اختيار ما بگذار وحمايت خود را از او بردار " . مشرکان قريش وقتی احساس کردند که اسلام کم کم در بين مردم و قبايل نفوذمي کند و آيات قرآن بر دلهای مردم مي نشيند و آنها را تحت تأثير قرار مي دهد بيشاز پيش احساس خطر کردند و برای جلوگيری از اين خطر بار ديگر و بار ديگر باابو طالب بزرگ قريش و سرور بنی هاشم ملاقات کردند و هر بار ابو طالب بانرمی و مدارا با آنها سخن گفت و قول داد که به برادر زاده اش پيغام آنها راخواهد رساند . اما پيامبر عظيم الشأن اسلام در پاسخ به عمش چنين فرمود : " عمو جان ، به خدا قسم هر گاه آفتاب را در دست راست من و ماه را دردست چپ من قرار دهند که دست از دين خدا و تبليغ آن بردارم حاضر نمي شوم . مندر اين راه يا بايد به هدف خود که گسترش اسلام است برسم يا جانم را در اين راهفدا کنم " . ابو طالب به برادرزاده اش گفت : " به خدا قسم دست از حمايت توبر نمي دارم . مأموريت خود را به پايان برسان " . سرانجام فرعونيان مکه به خيال باطل خود ، از در تطميع در آمدند ، و پيغامدادند که ما حاضريم هر چه محمد ( ص ) بخواهد از ثروت و سلطنت و زنهای زيباروی  در اختيارش قرار دهيم ، بشرط اينکه از دين تازه و بد گفتن به بتهای ما دستبردارد. اما پيامبر ( ص ) به سخنان آنها که از افکاری  شايسته خودشان سرچشمهمي گرفت اعتنايی نکرد و از آنها خواست که به " الله " ايمان بياورند تابر عرب و عجم سروری کنند. آنها با انديشه های محدود خود نمي توانستند قبول کنند که به جای  360بت ،فقط يک خدا را بپرستند . از اين به بعد - همانطور که گفتيم - ابو جهل و ديگران بنای آزار و اذيتپيامبر مکرم ( ص ) و ديگر مسلمانان را گذاشته و آنچه در توان داشتند در راهآزار و مسخره کردن پيامبر و مؤمنان به اسلام ، بکار بردند

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما در مورد سایت ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 122
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 80
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 213
  • بازدید سال : 400
  • بازدید کلی : 45,661